موضوع

کوچینگ مدیران
کوچینگ مدیران

در ابتدا ی این مقاله بهتر است به تعاریف بپردازیم کوچینگ از نگاه فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) این گونه تعریف می شود:

مشارکت با مراجع در فرایندی تفکر برانگیز و خلاقانه که به او الهام می بخشد تا پتانسیل شخصی و حرفه ای خود را به میزان حداکثری عملی کند.

کوچینگ یک پروسه آگاهی بخش است که باعث رشد و ارتقای استعدادها و مهارت های یک مدیر و به واسطه آن اعضای مجموعه او می شود. شاید وقتی از کوچینگ مدیران صحبت می کنیم، این سوال درذهن ایجاد شود که دقیقا کوچینگ مدیران به چه معنی است؟

برای توضیح مناسب به این سوال، ذکر یک نکته ضروری است. کوچینگ مدیران دو مفهوم متمایز دارد: یک حالت، زمانی است که مدیر به همکاری یک کوچ و همراهی او در مسیر استراتژی های مدیریتی خود پیش می رود و با استفاده از حمایت ها و مهارت های او، چشم انداز کاری خود را ترسیم میکند، و چالش های مسیر را بازبینی می کند و براساس آگاهی های ایجاد شده قدم برمی دارد.

قسمت دوم به این شکل است که مدیر، به شخصه از مهارت های کوچینگ آگاه است و خودش در نقش یک کوچ سازمانی رفتار می کند. در این حالت مدیر در ارتباط با اعضای مجموعه خودش از مهارت های کوچینگ استفاده می نماید و سعی می کند با بازخورد هایی که می دهد باعث توانمندسازی کارکنان و درنتیجه باعث تغییر نگرش آنها نسبت به چالش های سازمانی ها می شود.

برای اینکه تعریف واضحی در این قسمت داشته باشیم باید توضیح داد که یک مدیر، بنا به شرایط و نیازی که دارد از خدمات مختلفی استفاده می کند، به طور مثال:

مشاوره، آموزش و کوچینگ

فرض کنید یک مدیر در مورد حساب و کتاب مالی خود به چالش برخورد کرده است و برای برون رفت از این چالش نیاز به کمک دارد. این جا یک مشاور مالی می تواند کمک کننده باشد. مشاور براساس علم و تجربه ای که دارد و بعد از بررسی چالش، راه حل ارائه می دهد. حالا مدیر راهکار را دریافت کرده و اجرا می نماید.

پس در خدمات مشاوره:

  • اطلاعات تخصصی در دستان مشاور است.
  • مشاور در یک حیطه مشخص تخصص و تجربه دارد.
  • تمرکز مشاور بر روی چالش و ارائه راه حل است.
  • مدیران هم نیاز به آموزش دارند. درنظر بگیرید که یک مدیر برای یادگیری تکنیک های برقراری ارتباط موثر به سراغ یک دوره آموزشی می رود. مدرس براساس برنامه ای که از قبل مشخص شده و همین طور براساس دانش و تجربه ای که دارد، مطالب را ارائه می دهد. مدیر براساس اصولی که یاد گرفته بر حسب نیاز از آن ها استفاده می کند.
  •  

پس در یک دوره آموزشی:

  • برنامه آموزشی مشخص وجود دارد.
  • مدرس، مسلط و دانای بر اطلاعات است.
  • تمرکز بر انتقال اطلاعات است.

مدیران چه زمانی مراجعه میکنند؟

کوچینگ مدیران یک سری تکنیک ها ازجمله گفتگوی موثر بین افراد و مدیران است. یک مدیر به طور کلی در یکی از حالت های زیر به کوچ مراجعه می کند:

زمانی که در ابتدای مسیر حرفه ای خود است و تمایل دارد که با یک کوچ همراه شود.
وقتی که در مسیر کاری خود به چالش برمی خورد و احساس می کند که وجود یک همراه بدون قضاوت که به او بازخورد دهد، می تواند کمک کننده باشد.
هنگامی که می خواهد در مسیر حرفه ای خود، رشد بیشتری داشته باشد و به عملکرد حداکثری برسد.


کوچ با استفاده از مهارت هایی که به کار می گیرد، به عنوان یک همراه و بازخورد دهنده این امکان را برای مدیر فراهم می کند تا جوانب مختلف اهداف خود را ببیند و نگرش جدیدی نسبت به موقعیت خود پیدا کند و براساس توانمندی که از خود و کارمندانش شناسایی کرده است، برنامه ریزی می کند.

پس در فرایند کوچینگ مدیران موارد ذیل را می آموزند:

 

  • نگاه رو به آینده و تمرکز بر روی راه حل.
  • قدرت حل مسئله در مواقع بحرانی.
  • توسعه نگرش ها و فرآیندهای ذهنی.
  • نگاه ممیزی در سازمان.
  • گفتگوی موثر و سازنده.
  •  طراحی استراتژی های سازمانی.
  • نگرش های رهبری در سازمان.
  • سبک های سازنده رهبری و مدیریتی.

ویژگی های یک کوچ خوب

حال وقت آن رسیده است تا بگوییم ویژگی های یک کوچ خوب چیست؟

 

یک کوچ خوب باید از قدرت درک و تعاامل بالایی برخوردار باشد به گونه ای که یک مدیر بتواند بدون دغدغه قضاوت شدن، موانع ذهنی و خستگی های ذهنی خودرا بروز دهد.

 

یک کوچ خوب باید بر علوم مختلف از جمله روانشناسی صنعتی سازمانی، مهارت های فردی، تکنیک های مدیریتی، سبک های رهبری و مدیریتی تسلط داشته باشد.

 

یک کوچ خوب باید علاوه بر تسلط بر علوم آکادمیک مرتبط، تجربیات عملیاتی در بطن صنایع و سازمان ها را نیز داشته باشد.

 

مهم ترین ویژگی یک کوچ خوب این است که از دغدغه های مدیران صنایع و کارگران آنها آگاهی کامل داشته باشد تا بتواند با ترسیم فرآیند های متناسب با آن سازمان یک نقشه راه حرفه ای به مدیران ارائه نماید.

 

در نهایت به مدیران آگاه و مدبر پیشنهاد میشود که از افرادی به عنوان کوچ استفاده کنند که اولا بر علوم روانشناسی صنعتی و کسب و کار تسلط کافی دارند.

دوما از افرادی کمک بگیرند که سالیان طولانی در بطن سازمان ها فعالیت نموده اند و تسلط و درک کاملی از دغدغه های کارگران و مدیران صنایع دارند.

Copied to clipboard